بیوگرافی سحر تبر

سحر تبر یک دختر ۱۰۰ درصد عملی است که در اینستاگرام جنجال به پا کرده است . عمل های صورت این دختر برعکس جواب داده و قیافه ای ترسناک که دلهره در دل بیننده ایجاد میکند را ساخته است وی در اینستاگرام عکس های خود را منتشر میکند .

عکس های سحر تبر اینستاگرام
دوستان عزیز قبل از دیدن این تصاویر به شما نکاتی می‌گویم که باید مورد توجه قرار دهید عکس ها و تصاویر سحر تبر همه گریم و آرایش می باشد و فقط بینی عملی می باشد و بنابراین از عکسهای ترسید زیرا همه آنها عمل و جراحی نیست و فقط آرایش غلیظ و گریمی است که بر روی صورت خود زده تا ترسناک جلوه کند.

سحر تبر گریم صورت و عمل بینی
سحر تبر اسم فردی است که در اینستاگرام عکس و فیلم های ترسناکی از خود در اینترنت منتشر می کند که این عکس ها به تلگرام نیز راه یافتند سحر تبر که گیاهی خود را مانند زامبی ها و افراد ترسناک یا کارتون عروس مرده میکند با واکنش کاربران اینستاگرام مواجه شده است سحر تبر با این کار خود بازدید زیادی به سمت اینستاگرام خود می‌کشاند و پس از این ماجرا فالوور های اینستاگرام او بسیار زیاد شده و به این صورت می‌تواند تبلیغات کند و از همین راه پول در می آورد و هم مشهور می شود.


سحر تبر کیه ؟ معرفی کامل + توضیحات
سحر تبر دختری است که با زیبا خواندن خود در اینستاگرام حیرت خوانندگان اینستاگرام را درآورده است و همه افراد برای دیدن عکس های ایشان از پیج اینستاگرامش دیدار میکنند در زمان کنونی عمل های زیبایی بسیار باب شده است و بعضی مواقع از حد میگذرد بعضی از عمل های تاثیرات جبران ناپذیری بر ظاهر فرد میگذارد که بسیار ناراحت کننده است.
بیوگرافی و زندگینامه سحر تبر
وقتی از سحر تبر پرسیدند تبر آخر اسمت چیست گفت بخاطر اینکه تبر با کلمه سحر هم قافیه است این اسم را برای اینستاگرامم گزاشتم در آخر باید بگوییم که سحر تبر یک پدیده در نوع خودش است و به هر حال سحر تبر یکی از اعضای اینستاگرام است و باید احترام گذاشت پیج اینستاگرام سحر تبر بخاطر قیافه اش فالور زیادی گرفته است.

آدرس اینستاگرام سحر تبر
آدرس شبکه های اجتماعی سحر تبر رو میخواستیم پیدا کنیم که فعلا فقط آدرس
اینستاگرام سحر تبر رو براتون پیدا کردیم و آدرس تلگرام سحر تبر و یا توییتر و فیسبوکش رو بعدا اگه شد
برای دوستان عزیز پیدا میکنیم میزاریم آدرس اینستاگرام سحر تبر یا همون آی دی اینستاگرام سحر تبر رو پایین نوشتیم
sahartabar_official

سحر تبر یعنی چه ؟ معنی و علت
دوستان اگه معنی سحر تبر رو میدونید توی نظرات بزارین تا ما توی همین پست قرار بدیم سحر تبر احتمالا حین عمل اشتباهی رخ داده و قیافه نامناسبی برای خودش ایجاد کرده بخاطر همین دیگه از این قیافه به عنوان مد استفاده میکنه و میگه عمدا اینطوری کردم تا فالور و طرفدارای زیادی پیدا کنم ولی این کار دور از انتظار هستش .

بیوگرافی سحر تبر

علت آرایش و قیافه ترسناک سحر تبر چیست
شاید همه مردم ایران یک بار سحر تبر را در اینستاگرام دیده باشند ولی آیا برای شان سوال پیش می‌آید که این دختر چرا قیافه خود را ترسناک کرده و با عمل جراحی های مختلف خود را شبیه زامبی کرده است در واقعیت این قیافه اصلی سحر تبر نمی باشد و سحر دولت نه آن کاری که کردم این بود که بینی خود را عمل کرده است بقیه اعضای صورت را که به صورت ترسناک می‌بینید همه آرایش می باشد و هیچ گونه عملی در دیگر بخش‌های صورت دیده نمی شود.
علت قیافه عجیب سحر تبر چیست
جدیدن در فضای مجازی مد شده است که افراد مختلفی با انجام کارهای بسیار عجیب می‌خواهند هر نحوی که شده خود را در فضای مجازی معروف کنند اینستاگرام محلی برای کسب درآمد شده است افراد مختلفی مثل سحر دختر بسیار زشتی که در اینستاگرام عکس های را می گذارند و همه را وادار به فحش و توهین علیه او می کنند ولی سحر تبر فحش ها را می پذیرد و پس از دریافت این ناسزا های طولانی سحر تبر فالوورهای بسیار زیادی را دریافت می کنند پس از اینکه این فالوورها جمع شد سحر تبر می‌توانند در پیج خود تبلیغات بگذارند و با این روش از ایجاد کسب درآمد کند .

منبع: بیوگرافی سحر تبر

بیوگرافی سحر تبر

بیوگرافی سحر ولدبیگی

بیوگرافی کوتاه سحر ولدبیگی

بیوگرافی سحر ولدبیگی

سحر ولدبیگی (زاده ۱ تیر۱۳۵۶، تهران) هنرپیشه سینما و تلویزیون ایران است.
وی دختر مسعود ولدبیگی و همسر نیما فلاح است. سحر ولدبیگی دارای مدرک دیپلم اداری بازرگانی از هنرستان شهید مدرس است. او یک دوره بازیگری را در کارگاه آزاد بازیگری گذراند و پس از بازی در چند مجموعه تلویزیونی، با سریال «دختران» شناخته شد.

بیوگرافی کوتاه نیما فلاح
نیما فلاح (زاده ۱۳۵۱ تهران) بازیگر ایرانی تلویزیون و سینما است. او بازی در تلویزیون را با نقش دستیار درک (هنرا) در مجموعه طنز ساعت خوش به کارگردانی مهران مدیری آغاز کرد و پس از چند سال وقفه دوباره با مهران مدیری در برنامه جنگ ۷۷ فعالیت بازیگری‌اش را ادامه داد. وی همسر سحر ولدبیگی است و زندگی عاشقانه‌ای با او دارد.

فیلم‌شناسی سحر ولدبیگی
مجموعه تلویزیونی

۱۳۹۶
۱۳۹۴، قرعه
۱۳۹۳، در حاشیه
۱۳۹۲، باغ سرهنگ
آب‌پریا
۱۳۹۱، مسیر انحرافی
۱۳۸۸، دارا و ندار
گمشده‌، «اپیزود دوم ۱۳۸۸»
ماه عسل
۱۳۸۷، غیر محرمانه
بلندگوهای افسانه‌ای
۱۳۸۶، چارخونه
۸۵-۱۳۸۴، زندگی به شرط خنده
۸۳-۱۳۸۲، نقطه چین
۱۳۸۲، رانت خوار کوچک
۸۲-۱۳۸۱، پاورچین
۱۳۸۱، پشت کنکوری‌ها
۱۳۸۰، دختران
۱۳۷۹، پسرخاله‌ها
۱۳۷۸، عروسکی قلیدون
قصه‌های شهرک
۱۳۷۷، ب مثل بهار
۱۳۷۵، سلام زندگی

فیلم سینمایی

مجرد ۴۰ ساله «۱۳۹۳»
شهر موشها ۲ «۱۳۹۳»
یک فراری از بگبو «۱۳۹۰»
خاله سوسکه «۱۳۸۸»
قلقلک «۱۳۸۴»
اگه میتونی منو بگیر «فیلم ۱۳۸۵» «۱۳۸۴»
ازدواج غیابی «۱۳۷۹»

ویدیویی خانگی

دامادی به نام صفر «۱۳۸۹»
رالی ایرانی «۱۳۹۱»
شوخی کردم مهران مدیری «۱۳۹۲»
سیگنال موجود است مهدی مظلومی«۱۳۹۴»
عطسه مهران مدیری «۱۳۹۴»

تله فیلم

من پلیس نیستم «۱۳۹۰»
چشماتو ببند «۱۳۸۹»
کادوی در‌به‌در «۱۳۸۸»
فرشته نزدیک است «۱۳۸۸»
سکه‌های شانس «۱۳۸۸»
قاتلین پیرمرد «۱۳۸۷»
راز زندگی عاشقانه سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح
اول تیر ۱۳۹۵، ازدواج سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح ۱۳ ساله می‌شود. البته اگر زمان آشنایی و دو سال و نیم نامزدی را در نظر بگیریم، از مرز ۱۵ سال می‌گذرد. در واقع سر سریال «پسرخاله‌ها» بود که با هم آشنا شدند. بعضی نام‌ها و واژه‌ها هستند که به دنبال خودشان نام و واژه‌ای را به دنبال می‌آورند و به نوع همیشه در کنار هم معنا و وزن مناسب را پیدا می‌کنند. اگر به این دست عناوین ترکیبی از منظر اشخاص نگاه کنیم بعضی اسامی هم همیشه در کنار هم معنای دقیق‌تر و کامل‌تری دارند. «سحر ولدبیگی و نیما فلاح» یکی از همین ترکیب‌های خاص هستند که همیشه به زبان آوردن نام یکی از آن‌ها مترادف با به ذهن آوردن نام آن دیگری است. زوجی که همین تیر ماه زندگی مشترک‌شان وارد سال سیزدهم خود می‌شود. بی‌حاشیه بودن و شادابی، بارز‌ترین وجه زندگی آن‌هاست. دو عاملی که به زندگی آن‌ها در این سال‌ها قوام لازم را داده و باعث شده آن باور همیشگی «زندگی زوج‌های هنری دوام ندارد»، شکست سختی بخورد.

چند سال از ازدواجتان می‌گذرد و چطور به این نتیجه رسیدید که زوج مناسبی برای یک‌دیگر هستید؟

سحر: اول تیر ۹۵ که بیاید، ازدواج ما ۱۳ سالش تمام می‌شود. البته اگر زمان آشنایی و دو سال و نیم نامزدی را در نظر بگیریم، از مرز ۱۵ سال می‌گذرد. در واقع سر سریال «پسرخاله ها» بود که با هم آشنا شدیم. بعد از آن باز هم در کار‌های مختلفی کنار هم بازی کردیم و بیش‌تر با هم آشنا شدیم، به نقاط مشترک و سلیقه‌های هم پی بردیم و رفته رفته هفته‌ای یک‌بار دیدنمان تبدیل به دو بار و بیش‌تر شد و یک‌دفعه گفتیم چرا اصلا همیشه با هم نباشیم!؟ اولین کار مشترک‌مان بعد از نامزدی، سریال «دختران » بود.

نیما: دوران نامزدی بسیار مهم است. شما را آماده می‌کند تا به طرف مقابل خود نزدیک‌تر شوید، خلق و خوی همدیگر را بشناسید تا بعد از ازدواج وقتی قرار است در کنار هم زیر یک سقف پا بگذارید، با شناخت کامل‌تر و دقیق‌تری آماده پذیرش مسئولیت‌های جدید باشید.

سحر: من هم با نیما موافق هستم. دوران نامزدی زمانی است که نه تنها خودتان بلکه خانواده‌های هر دو طرف هم بیش‌تر با هم آشنا می‌شوند، هم عروس و داماد از خانواده طرف مقابل شناخت بهتری پیدا می‌کنند و این معاشرت‌ها و نشست‌های دورهمی باعث می‌شود، ذره‌ذره همدیگر را بشناسید. در واقع در همان دورهمی‌ها و معاشرت‌های کنار خانواده به طرز تفکر و نوع نگرش هم پی می‌برید و متوجه می شوید. این آدم مناسب شما هست یا خیر؟ البته این را هم بگویم که همه چیز در مورد شناخت همدیگر به دوران نامزدی ختم نمی‌شود و شما بعد از رفتن زیر یک سقف و تشکیل زندگی مشترک هم با اتفاقات و شرایطی رو‌به‌رو می‌شوید که باعث شناخت بیشتر و بهتر می شود.

شناخت اولیه به شما این امکان را می‌دهد که تحلیل‌های بهتر و درست‌تری از همسرتان در زمان‌های مختلف داشته باشید. مثلا اگر شما بدانید چه چیز‌هایی باعث دل‌خوری همسرتان می‌شود، وقتی در طول ازدواج اتفاقی افتاد که همسرتان دلخور شد، ویژگی‌های او را می‌دانید و این به شما کمک می‌کند تا رنجش و دلخوری بیش‌تر نشود.

بیوگرافی سحر ولدبیگی

شما یکی از موفق‌ترین زوج‌های هنری کشور هستید و این در حالیست که حواشی زیادی پیرامون هنرمندان وجود دارد… چه اصولی این موفق بودن را در زندگی شما ایجاد کرده است؟

سحر: به نظر من حاشیه داشتن باعث می‌شود که همیشه استرسی در زندگی شما حاکم باشد، خواه این حاشیه کاری، خواه مربوط به زندگی شخصی‌تان باشد. این انتخاب شخصی من و نیما بوده که هر دو دوست داشتیم زندگی آرامی داشته باشیم و از حاشیه‌ها دور بمانیم. به هر حال اختلاف سلیقه همیشه و بین همه وجود دارد اما من و نیما همیشه خواستیم و سعی کردیم مشکلات شخصی‌مان را بین خودمان حل کنیم و درباره مسائل خصوصی‌مان به غیر از خودمان با کسی صحبت نکرده‌ایم، چون به هر حال وقتی با دیگران مطرح می‌کنید، ممکن است آن مسئله ساده به یک اتفاق بزرگ تبدیل شود و خودمان آن را تبدیل به یک حاشیه بزرگ کنیم. نظر من و نیما این بوده که مسائل خوب و بد زندگی ما فقط به خودمان مربوط است. حال اگر مسئله خوبی باشد سعی می‌کنیم دیگران را در آن شریک کنیم و اگر ناخواسته به مسئله بدی برسیم، آن را بین خودمان حل می‌کنیم.

نیما: بگذارید یک نکته‌ای را بگویم… معاشرت با دوستان، آشنایان و در و همسایه کار لذت بخشی است. برای من و سحر هم همین‌طور است. اما این شکل از معاشرت یعنی شما با افرادی رو‌به‌ رو هستید که یک عالمه ویژگی و خصوصیت دارند، خصوصیاتی که شما آن‌ها را نمی‌شناسید. به هر حال وقتی آن‌ها را دعوت می‌کنید یا از سوی آنها دعوت می‌شوید، رفته رفته با این ویژگی‌ها آشنا می‌شوید که برای درک کامل همه این ویژگی‌ها به سال‌ها زمان نیاز است! من و سحر برخلاف آن‌چه به نظر می‌آید، افرادی به شدت سنتی هستیم، به خصوص در سنت های خانوادگی جزو خانواده‌هایی هستیم که معاشرت‌مان تنها محدود به خانواده است.

در کنار مسائل مالی، چه چیز‌هایی برای شروع یک زندگی مشترک لازم است؟

سحر: به هر حال در یک زندگی مشترک چه زن و چه مرد حق‌هایی دارند که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت، اما وقتی به زندگی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها یا حتی پدر‌‌ها و مادر‌های‌مان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم به رغم همه فراز و نشیب‌ها و گاه مشکلات مالی، همیشه یک نفر کوتاه می‌آمد. اتفاقی که این روز‌ها دیگر به آن راحتی نمی‌افتد. الان در زندگی طوری شده که از یک جایی به بعد هر یک از طرفین حق را کاملا به خودشان می‌دهند تا جایی که هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نیستند. به نظر من در کنار دوست داشتن و شناخت لازم از یکدیگر، مهم این است که به طرف مقابل حق بدهیم چون قطعا گاهی اوست که حرف درست می‌زند.

نیما: از نظر من مسئله مالی بسیار مهم است. عموما همه ازدواج‌ها با یک شکل و نگاهی از بلند‌پروازی شروع می‌شود، دو طرف نقشه‌هایی می‌کشند و می‌خواهند به اهدافی برسند، ولی جلو‌تر که می‌روند به علت مشکلات مالی با عملی نشدن نقشه‌ها کم‌کم ازدواج‌شان دچار تزلزل می‌شود، در این حالت هرکدام از آن‌ها حس می‌کنند در کنار همسرشان به خیلی از چیز‌هایی که در ذهن‌شان بوده، نرسیده‌اند و به مرور این مسئله فاصله بین آن‌ها را زیاد می‌کند. من معتقدم در ابتدای امر هر زوجی باید بداند چقدر بودجه دارد و قرار است با چه بودجه‌ای زندگی‌شان را شروع کنند. قطعا مسائل مالی وزنه مهم و سنگینی است کما این‌که حتی سلامتی شما بر پایه درآمدتان است. فکرش را بکنید که مثلا برخورداری از امکانات دندان پزشکی، چکاپ ماهیانه و… همگی نیازمند تامین مالی هستند، از قدیم هم گفته‌اند که عقل سالم در بدن سالم است.
اگر بخواهید همسرتان را تعریف کنید، چه می‌گویید؟

سحر: همسرم گنج زندگی من است.

نیما: همسرم سحر را هیچ وقت با کلام نتوانستم توصیف کنم.

به نظر ما، در مراسم عروسی به تنها کسی که خوش نمی‌گذرد خود عروس و داماد است. برای همین خانواده ما نیز با این خواسته ما کنار آمدند و با یک مهمانی بسیار ساده خانوادگی زندگی مشترک‌مان را آغاز کردیم.

کدام ویژگی همسر‌تان باعث شده تا در زندگی احساس خوشبختی کنید و راز این خوشبختی چیست؟

نیما: به عقیده من باید تمام صفات خوب انسانی را در خود‌مان پیدا کرده و از صفات منفی فرار کنیم. ما هر دو سعی کرده‌ایم صفات خوب مشترکی داشته باشیم، مثلا من سعی نکرده‌ام طناز‌تر و شیرین‌تر بشوم. اگر چیزی خوب است سعی می‌کنیم با هم به آن برسیم و آن را انجام بدهیم، به همین علت صفات خوب سحر آن‌قدر زیاد است که از دست من خارج شده است.

سحر: رابطه من و نیما به این شکل شده که اگر جایی برویم که در آن لحظه من یا او کم انرژی باشیم، دیگری جای خالی‌اش را پر می‌کند. من خودم سعی کرده‌ام که چیز‌های خوب زیادی از نیما یاد بگیرم، نیما مرد مهربان و صادقی است، گرچه معتقدم همه آدم‌ها همه این خصوصیات خوب را در خودشان دارند، که حالا براساس شرایطی کم یا زیاد می‌شود. ما سعی کرده‌ایم خصوصیات خوب همدیگر را یاد بگیریم و نمی توانم بگویم کدام ویژگی نیما الزاما باعث شده نسبت به او نگاه بهتری داشته باشم. کما این که اگر بخواهم یک ویژگی مهم نیما را نام ببرم به نظرم «نیما بودن» است چون این تعریف همه آن ویژگی‌های خوب را در خودش دارد.

نیما: یکی از صفات بسیار خوب سحر شوخ‌طبع بودن اوست. او همیشه به هر ماجرایی از یک زاویه دیگر هم نگاه می‌کند، البته گاهی می‌گویم در این لحظه آنقدر مسئله منطقی و جدی است که چطور می‌شود به آن نگاه شوخ طبعانه داشت، اما جالب است، سحر طوری به آن نگاه می‌کند که اگر قرار است چیزی به هم بریزد، دیگر این اتفاق نمی‌افتد! این چیزی است که از سحر یاد گرفته‌ام که شما در لحظه عصبانیت برای چند لحظه منطق را فراموش کنید و با نگاه شوخ، آن را تصور کنید. مثلا سحر موقع عصبانیت من، با همین روش سعی می کند من را آرام کند.

منبع:بیوگرافی سحر ولدبیگی

بیوگرافی سحر ولدبیگی

 

 

بیوگرافی فتانه ملک محمدی

بازیگر زن در بخش عکس بازیگران فتانه ملک محمدی بازیگر جوان فیلم سینمائی سوپر استار متولد ۱۲ اسفند ۱۳۶۸ در تهران است هنوز خودش را بازیگر نمی‌داند و تا هنرمند شدن راه درازی در پیش دارد. فتانه ملک محمدی همان بازیگر نوجوانی است که تهمینه میلانی‌ در نشست مطبوعاتی فیلم سوپراستار‌ کلی از او تعریف کرد و گفت: او را از بین صدها نفری که برای تست بازیگری آمده بودند، انتخاب کردم چون نوجوان فوق‌العاده با هوشی بود. من خیلی خوش شانس بودم که با یک نوازنده حرفه‌ای مواجه شدم. البته اگر این دختر نوازنده نبود،‌ آموزشش می‌دادیم و تحت هر شرایطی از همین گزینه استفاده می‌کردم.
فتانه ملک محمدی همان بازیگر نوجوانی است که تهمینه میلانی‌ در نشست مطبوعاتی فیلم سوپراستار‌ کلی از او تعریف کرد و گفت: او را از بین صدها نفری که برای تست بازیگری آمده بودند، انتخاب کردم چون نوجوان فوق‌العاده با هوشی بود. من خیلی خوش شانس بودم که با یک نوازنده حرفه‌ای مواجه شدم. البته اگر این دختر نوازنده نبود،‌ آموزشش می‌دادیم و تحت هر شرایطی از همین گزینه استفاده می‌کردم.
ملک محمدی چند روز بعد ثابت کرد که گفته‌های تحسین‌‌آمیز میلانی بی‌دلیل نبوده است. او در مراسم اختتامیه بخش بین‌الملل دیپلم افتخار بازیگری را در بین فیلم‌های مسابقه سینمای معناگرا برای نقش آفرینی در فیلم سوپراستار دریافت کرد.
این بازیگر نوجوان متولد ۱۲ اسفند ۱۳۶۸ است و تا چند روز دیگر تولد ۱۹ سالگی‌اش را جشن می‌گیرد. فتانه ملک محمدی در صحبت‌هایش مدام بر این نکته تاکید می‌کند که هنوز خودش را بازیگر نمی‌داند و تا هنرمند شدن راه درازی در پیش دارد.
اول از همه، درباره لحظه‌ای که رفتی بالای سن و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن بخش بین‌الملل را گرفتی،‌ توضیح بده.
اصلا فکرش را نمی‌کردم که جایزه بگیرم. در بخش بین‌الملل اصلا نامزد اعلام نمی‌کردند. خانم میلانی صبح روز اختتامیه تماس گرفتند و گفتند بیا تالار وحدت. مراسم آن روز ۴۵ دقیقه دیر شروع شد. در سالن حوصلهام سر رفته بود. وقتی جوایز بخش معناگرا را می‌خواندند، من هیجان خاصی نداشتم. چون اصلا فکرش را نمی‌کردم که برنده شوم. وقتی بالای سن رفتم، خانم میلانی خیلی خوشحال شدند. اولین کسی بودند که به من تبریک گفتند و مرا بوسیدند.
خودت فکر می‌کردی بازیگر دیگری این جایزه را بگیرد؟
بله. فیلم‌های زادبوم، هر شب تنهایی و وقتی همه خوابیم در بخش‌های معناگرا و بین‌الملل و سینمای آسیا حضور داشتند. من خیلی خجالت کشیدم وقتی دیدم خانم مژده شمسایی،‌ رویا تیموریان و لیلا حاتمی جزو بازیگران این فیلم‌ها بوده اند و حالا منی که تازه کارم و بیست سال هم ندارم باید بروم روی سن. واقعا هم ترسیدم هم خجالت کشیدم. چون در آن مراسم در بخش بازیگری فقط نام یک بازیگر ایرانی خوانده شد.
لوح تقدیرت را کجا گذاشته‌ای؟
گذاشتم روی کمد کنار سازم. می‌خواهید متنش را برایتان بخوانم؟
بخوان.
در بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، هیات داوران بخش مسابقه سینمای معناگرا دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش زن را به فتانه ملک محمدی برای بازی در فیلم سوپراستار محصول ایران اهدا نمود.
من فکر می‌کردم متن روی لوح شاعرانه باشد.
نه. شاعرانه نیست. البته من همین جمله‌های به قول شما غیر شاعرانه را هم خیلی دوست دارم. (می‌خندد)
از ماجرای بازیگر شدنت برایمان بگو.
در یک سایت سینمایی دیدم که خانم میلانی فراخوان تست بازیگری داده بود. من زمانی این آگهی را دیدم که خیلی دیر شده بود و مهلتش گذشته بود، اما ناامید نشدم. فرم را پر کردم و عکسم را فرستادم. بعد دفتر آقای نیکبین رفتم و تست دادم.

بیوگرافی فتانه ملک محمدی

یادت می‌آید چند تا رقیب داشتی؟
حدود ۱۰۰ نفر به دفتر خانم میلانی آمده بودند. ایشان دنبال یک دختر پانزده شانزده ساله می‌گشتند. من سنم دو سه سال بیشتر بود اما چون چهره ام کمتر نشان می‌داد، انتخاب شدم. یکی دیگر از دلایلش چشم‌های مشکی من بود. خانم میلانی دنبال یک دختری می‌گشت که مثل شهاب حسینی چشم‌های مشکی داشته باشد و نوازندگی هم بلد باشد که من هر دوشرط را داشتم.

تست بازیگری‌ات به چه صورت بود؟
من به منزل خانم میلانی رفتم. یک سکانس از فیلمنامه را به من دادند بازی کنم. آن سکانسی بود که رها، کوروش را در حالت غیرمتعادل می‌بیند. سکانس خیلی سختی بود، اما خانم میلانی با من سختگیرانه رفتار نکردند.
فکر می‌کنی چرا اسم فیلم را سوپراستار گذاشته اند؟
البته اولش قرار بود اسم فیلم «سوپراستار؟» باشد. یعنی یک علامت سوال هم جلوی سوپراستار داشت. منظورشان این بود که آیا واقعا سوپراستار یعنی این؟ یعنی یک آدم میگسار و معتاد به مواد مخدر؟ کوروشی که در فیلم می‌بینیم نمی‌تواند نمونه خوبی برای یک سوپراستار باشد. او به خودش غره شده و چشمش را به روی واقعیت‌ها بسته. یک آدمی به نام رها‌ پیدا می‌شود و بعضی چیزها را به او یادآوری می‌کند.
خودت دوست داری در آینده یک سوپراستار شوی؟
نمی‌دانم. برای من خیلی زود است درباره این چیزها صحبت کنم. خب سوپراستار شدن به لحاظ مالی خیلی خوب است. چون تهیهکننده‌ها با سوپراستار‌ها قراردادهای بالا می‌بندند، اما دردسر هم دارد، چون مطبوعات زرد سوپراستار‌ها را زیر نظر دارند و مدام برایشان شایعه می‌سازند.
خب حالا به نظر تو که وارد سینما شده ای، سوپراستار‌ها واقعا آدم‌های خودشیفته‌ای هستند؟
همه نوعش را داریم. مثل همه حرفه‌ها که خوب و بد در آن زیاد پیدا می‌شود.
یعنی سوپراستارهایی داریم که شبیه کوروش فیلم شما باشند؟
از من می‌خواهید مثال بزنم و اسم کسی را بیاورم؟ نه. اصلا. ( می‌خندد)
از بین فیلم‌های تهمینه میلانی کدام‌ها را دیده ای؟
همه‌اش را دیده‌ام. اما نیمه پنهان را بیشتر از همه دوست دارم.
خانم میلانی نقش رها را چطور برای تو تعریف کردند؟
گفتند رها دختر باهوشی است که اعتماد به نفس خوبی دارد. او به زندگی یک سوپراستار وارد می‌شود و با شیطنت‌هایش او را آگاه می‌کند و می‌خواهد کوروش را از یک منجلاب بیرون بکشد.
دیالوگ‌ها را چطور حفظ می‌کردی؟
آن قدر تمرین کرده بودم که ملکه ذهنم شده بود. مساله ام حفظ کردن نبود، این بود که آنها را درست ادا کنم.
اسم این دختر چرا رها‌ بود؟ چون برای رهایی یک نفر دیگر تلاش می‌کرد؟
فکر نمی‌کنم اسمش نمادین باشد. البته خانم افسانه بایگان می‌گفتند رها بهترین اسمی بود که می‌شد روی این دختر گذاشت. چون واقعا رها بود و اگر پدر و مادر درست و حسابی داشت، یک شخصیت مهمی می‌شد. مثلا یک نویسنده یا یک شاعر خوب.
فیلمبرداری در چه لوکیشن‌هایی انجام شد؟
یک ساختمان کلنگی در فرمانیه بود که در آن جا حدود ده تا فضای مختلف را ساختند. خانه شخصیت‌های مختلف مثل سارا، خبرنگار،‌ منشی صحنه، خود کوروش و مادرش و قسمت‌هایی از کارخانه و. . .
آقای نیکبین همسر خانم میلانی خودشان مهندس رشته معماری هستند. من خیلی از این رشته سر در نمی‌آورم، اما یک چیزهایی شبیه چوب آورده بودند و با آنها فضاهای مختلف را می‌ساختند.
موسیقی را به طور جدی دنبال می‌کنی؟
ساز تخصصی من ویولن است. یکی دو سالی است که سنتور هم کار می‌کنم. به تازگی در رشته موسیقی قبول شده‌ام. برای ترم بهمن در دانشکده موسیقی تهران مرکز ثبت‌نام کردم.
رشته دوره دبیرستانت چه بود؟
من از اول موسیقی را دوست داشتم. می‌خواستم در هنرستان موسیقی درس بخوانم اما نشد. متاسفانه در کل تهران فقط یک هنرستان موسیقی دخترانه داریم که متقاضی‌اش هم خیلی زیاد است، به همین خاطر در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردم. بعد برای پیش‌دانشگاهی به هنر تغییر رشته دادم.
موسیقی و هنر را خیلی بیشتر از ریاضی دوست داشتم. خدا را شکر که این سه سال دبیرستان به خوبی و خوشی تمام شد. اصلا آمادگی نداشتم که ریاضی را ادامه بدهم و در یک رشته فنی مهندسی درس بخوانم. سال ۸۶ و ۸۷ برای من خیلی سخت گذشت. تا بیست فروردین سر فیلمبرداری بودم و بعد از آن شروع کردم به خواندن برای کنکور موسیقی. می‌ترسیدم کلاس‌های مدرسه ایتالیایی را قبول نشوم و بشوم از این جا مانده و از آن جا رانده. بچه‌هایی که در رشته ریاضی بودند با من فرق داشتند. آنها تعجب می‌کردند که من چطور این قدر کلاس‌های متفرقه موسیقی می‌رفتم، چون خودشان هدفشان این بود که درس‌هایشان را خوب بخوانند و خانم مهندس شوند.
حالا هدف تو که دوست نداری خانم مهندس بشوی چه بود؟
من دوست دارم هنرمند شوم. هنوز به هدفم نرسیده‌ام. الان در رشته موسیقی خیلی مبتدی‌ام. دوست دارم کارشناسی ارشدم را در رشته آهنگسازی قبول شوم، بعد بروم موسیقی فیلم بسازم؛ یعنی سینما و موسیقی را یک جوری با هم تلفیق کنم.
این طوری هم سینما را تجربه می‌کنی هم موسیقی. اگر می‌شد یک جوری رشته ریاضی را هم با این‌ها تلفیق کنی، زحمات سه ساله‌ات در رشته ریاضی هم به هدر نمی‌رفت.
من موسیقی را یک بخشی از ریاضی می‌دانم. به قول آقای مهرجویی موزیسین‌ها همه‌شان آدم‌های منظمی هستند، چون در مغزشان یک تیک‌تاکی دارند. من موزیسین نیستم، اما این‌ها را دیده‌ام و شنیده‌ام. این تیک تاک باعث می‌شود که تو منظم باشی. منظم‌ترین هنرمندها موزیسین‌ها هستند. قوانین موسیقی خیلی به فرمول‌های ریاضی شباهت دارد. موسیقی یعنی همه چیز؛ یعنی ریاضی، نقاشی، زبان، تکنیک، خلاقیت و… .
در دوران مدرسه جزو بچه‌درسخوان‌ها بودی؟
من به اجبار به رشته ریاضی رفته بودم. خیلی حال و حوصله فرمول‌های خشک ریاضی را نداشتم. وقتی سه سال دبیرستان تمام شد، یک نفس راحتی کشیدم، گفتم خدایا راحت شدم. درس‌های ریاضی سنگین بود. درس‌های هنر هم سنگین بود. اما فرقش این بود که من رشته هنر را از ته دل دوست داشتم. عاشقش بودم.
در دوره دبیرستان هر روز صبح تا شب کلاس داشتم. کلاس‌های مدرسه که تمام می‌شد، می‌رفتم کلاس زبان و موسیقی و… .
دوره دبیرستان را یک جوری گذراندم. شاگرد اول نبودم اما اوضاعم خیلی وخیم هم نبود. یک دوستی داشتم که از دوران بچگی تا پیش‌دانشگاهی با هم بودیم.
حتما از آنهایی بوده‌اید که لاستیک ماشین دبیرهایتان را پنچر می‌کرده‌اید و… .
نه بابا. در این حد هم نه. خیلی از دبیران ما ماشین نداشتند. چند تا هم پراید لیزینگ خریده بودند. آدم دلش نمی‌آید روی همچین ماشینی خط بیندازد و پنچرش کند!
کلاس‌های متفرقه‌ام برایم مهم‌تر از درسم بود. ۱۰ شب می‌رسیدم خانه و اصلا حوصله درس خواندن نداشتم. تازه باید ساز هم می‌زدم. به همین خاطر فردایش استراحت می‌کردم و سر کلاس نمی‌رفتم. از درس شیمی متنفر بودم و سر کلاس‌هایش نمی‌رفتم. امیدوارم این قسمتش را دبیر شیمی‌مان نخواند.
موسیقی را بیشتر از سینما دوست داری؟
خدایا! نمی‌دانم بگویم آره یا نه. می‌ترسم این جمله را بگویم یک عده ناراحت بشوند. اما وقتی می‌روی در دنیای سینما خیلی توی چشم و زیر ذره‌بین هستی. کلا من از موسیقی بیشتر لذت می‌برم.
از آنهایی هستی که هر شب باید چند قطعه موسیقی گوش کنی؟
دقیقا. اگر گوش نکنم خوابم نمی‌برد. من عاشق موسیقی کلاسیک هستم. کارهای شوپن‌ و ‌بتهوون را بیشتر از همه دوست دارم. کمیتاسک ‌را هم دوست دارم. الان عضو ارکستر پارس هستم.
بازیگر شدنت باعث نشد به درس‌ات لطمه بخورد؟
خیلی نه. یک ماه قبل از فیلمبرداری درگیر خواندن و تمرین کردن فیلمنامه و فن بیان شدم. تا نهم و دهم عید هم فیلمبرداری داشتیم. بعد از آن شروع کردم برای کنکور خواندن. در همان روزهایی که فیلمبرداری داشتیم، برای امتحاناتم به مدرسه می‌رفتم اما نمی‌توانستم مثل بقیه همکلاسی‌هایم درس بخوانم.
اگر بپرسم از بازی در این فیلم چه خاطره‌ای داری، مطمئنم که می‌گویی همه‌اش خاطره بود. می‌خواهم بهترین خاطره‌ات را از اولین تجربه سینمایی‌ات بگویی.
آره خب واقعا همه‌اش که خاطره بود. ولی شیرین‌ترین خاطره‌ام مربوط به روزی است که دیدم سر صحنه برایم جشن تولد گرفته‌اند. صبحش امتحان داشتم. برنامه‌ریزی خانم میلانی یک جوری بود که من به امتحاناتم برسم. ۱۲ روز از دوران فیلمبرداری من امتحان داشتم. همین طور نخوانده می‌رفتم سر جلسه امتحان! آن روز از سر جلسه که برگشتم، دیدم گروه فیلمبرداری برایم جشن تولد گرفته‌اند و کیک و کادو خریده‌اند. خیلی چسبید. روزی بود که می‌خواستم سکانس کلانتری را بازی کنم. آن سکانس را با اعتماد به نفس بالایی بازی کردم. من هر سال روز تولد پیش خانواده‌ام بودم. اما پارسال پیش یک خانواده دیگری بودم و این هم در نوع خودش خیلی خوب بود.

بیوگرافی فتانه ملک محمدی

از بچگی به سینما علاقه داشتی؟
من از بچگی موسیقی را دوست داشتم. همین الان هم موسیقی را بیشتر از سینما دوست دارم. اولش هم که فرم بازیگری برای فیلم سوپراستار‌ را پر کردم اصلا فکر نمی‌کردم انتخاب شوم، چون هم سنم بیشتر بود و هم این که من سابقه بازیگری نداشتم. بی‌علاقه هم نبودم. در این حد که فیلم سینمایی ببینم. دوست داشتم شانسم را امتحان کنم. فکر می‌کنم شانس در خانه من را زد و من هم در را باز کردم.
تجربه همبازی شدن با شهاب حسینی چطور بود؟
آقای حسینی خیلی صبور و باحوصله بودند. به من خیلی کمک کردند. من اولش خیلی ترسیدم. چون دیدم عوامل فیلم همه حرفه‌ای هستند. فکر می‌کردم اینها حوصله یک آماتور را ندارند. بعد که وارد کار شدم، دیدم همه مثل یک دوست با من رفتار می‌کنند.
اگر بخواهی دو تا بازیگر مورد علاقه‌ات را نام ببری… .
بازیگر خوب خیلی زیاد است. نامردی است بخواهم فقط دو تا را انتخاب کنم. از بین مردها استاد عزت‌الله انتظامی و جمشید هاشم‌پور را دوست دارم. از بین جوان‌ها بازی شهاب حسینی را دوست دارم. چون از ته دل انرژی می‌گذارد و هر چه توان دارد برای نقش صرف می‌کند. باز از بین جوان‌ها بازی مهرداد صدیقیان را هم دوست دارم. فکر می‌کنم او هم مثل من بعد از خواندن یک آگهی تست بازیگری‌ به دنیای سینما وارد شده است.
بعد از سوپراستار پیشنهاد دیگری هم دریافت کردی؟
چند تا پیشنهاد دارم که تا قطعی نشود نمی‌توانم اسمش را بگویم. دوست دارم کارم را در سینما ادامه بدهم. خیلی هم عجله‌ای ندارم.
واکنش دوستانت به بازیگر شدن تو چه بود؟
دوستان دوره پیش‌دانشگاهی‌ام وقتی من سر صحنه بودم، مرتب برایم جزوه می‌فرستادند. من نمی‌توانستم سر کلاس‌ها بروم. دوستانم درس‌ها را با من کار می‌کردند. بعد هم که برنده شدم، همه زنگ زدند و تبریک گفتند. کلا دوستانم و خانواده‌ام خیلی به من کمک کردند. من برای این فیلم خیلی استرس و هیجان داشتم.
قبول کنید جلوی دوربین یک کارگردان مطرح رفتن، مسوولیت بزرگی است. بازیگری استرس وحشتناکی داشت. من دست تک تک عوامل فیلم را می‌بوسم. خانم میلانی موقع کنکور خیلی به من روحیه داد. از عوامل فیلم متشکرم که توانستند یک بازیگر آماتور را تحمل کنند.
خانواده‌ات با بازیگر شدن تو مخالف نبودند؟
مشکلشان فقط درس من بود. می‌گفتند از درس ات عقب می‌افتی. من بعد از تمام شدن فیلمبرداری بکوب درس خواندم و خودم را به درس‌ها رساندم و در رشته موسیقی دانشگاه آزاد تهران مرکز قبول شدم.
فتانه ملک‌محمدی اگر یک دیوار سفید داشته باشد، رویش چه می‌نویسد؟
می‌نویسم به هر چه دوست داری فکر کن. مطمئن باش به آن می‌رسی. من معتقدم اگر از ته قلب به چیزی اعتقاد داشته باشی و بخواهی، به آن می‌رسی. من مطمئن بودم که یک روز وارد سینما می‌شوم، اما نمی‌دانستم از چه راهی. هر کسی از یک راهی به موفقیت می‌رسد.

منبع: بیوگرافی فتانه ملک محمدی

بیوگرافی فتانه ملک محمدی

 

بیوگرافی مجید اخشابی

بیوگرافی مجید اخشابی

مجید اخشابی متولد ۲۷ دی ماه ۱۳۵۱ در تهران، خواننده است

فارغ النحصیل لیسانس رشته مهندسی عمران و فوق لیسانس موسیقی و داشنجوی دکترای پژوهش هنر می باشد، به جز این‌که نوازنده، خواننده و تنظیم‌کننده‌ای چیره‌دستی است، از لحاظ اخلاقی هم، انسانی وارسته و اهل کمال است، در بین پنج فرزند سه برادر و دو خواهر، ته‌ تغاری است.

در دي ماه سال ۱۳۵۱ در خانواده اي هنردوست در شهر تهران متولد شد. در سنين کودکي به حدي به موسيقي علاقه مند بود که صداي هر سازي، خصوصا سنتور وي را شديدا تحت تاثير قرار ميداد.

در سن ۹ سالگي با استفاده از وسائل ابتدائي توانست سازي شبيه به سنتور بسازد و خود را با نواختن آن سرگرم کند. با توجه به اين علاقه وافر، والدين او يک ساز سنتور براي وي تهيه کردند و جالب اينکه او توانست بدون هيچگونه آموزش قبلي، اين ساز را به درستي کوک کند و بنوازد! البته در آن زمان به دليل سکونت در يکي از شهرستانهاي شمال کشور، امکان دسترسي به استاد براي وي ميسر نبود و او تنها از طريق مراجعه به کتابها و نوارهاي کمک آموزشي ميتوانست امر فراگيري را دنبال کند که خوشبختانه به همين روش در مدت کوتاهي به پيشرفت قابل توجهي دست يافت. همچنين در کنار فراگيري نوازندگي، هنر آهنگسازي و خوانندگي را با علاقه دنبال مي نمود. به هر حال در تمام اين دوران او مجبور بود که خود، استاد خود باشد.

فعاليت حرفه اي وي از سال ۱۳۷۰ در زمينه هاي نوازندگي، آهنگسازي، تنظيم، نظارت بر ضبط و توليد آثار موسيقي آغاز شد. حاصل اين تلاش آثار متعددي در گونه ها و فرمهاي مختلف موسيقي است که به صورت کاست و CD منتشر شده است. وي از سال ۱۳۷۵ با تشکيل گروه هنري مهرآوا ضمن همکاري با صدا و سيما کنسرتهاي متعددي را در ايران و مراکز معتبر علمي و فرهنگي کشورهايي چون انگلستان، روسيه، اسپانيا، ژاپن (فستيوال مين اون)، کره، هندوستان، مالزي و … به اجرا در آورده که همگي آنها به لطف الهي با موفقيت روبرو بوده است.

بیوگرافی مجید اخشابی

مجيد اخشابي بدون ترديد از جوانان فعال، با استعداد و موفق در عرصه هنر موسيقي کشورمان است که افتخار همکاري با استاداني چون محمدعلي معلم، فريدون شهبازيان، همايون خرم و بسياري از هنر مندان صاحب نام ديگر تجربيات ارزنده اي را براي وي به ارمغان آورده است. تحصيلات وي در رشته مهندسي عمران است و در حال حاضر نيز مشغول به تحصيل در دوره کارشناسي دانشکده موسيقي ميباشد.

منبع:بیوگرافی مجید اخشابی

بیوگرافی مجید اخشابی

 

بیوگرافی و زندگینامه مهران غفوریان

نام :مهران
نام خانوادگی :غفوریان
تاریخ تولد :۱۳۵۳/۶/۳
محل تولد :تهران
تحصیلات :لیسانس نقاشی
پیشه :بازیگر و کارگردان
تاهل :متاهل
مهران غفوریان در سوم شهریور ۱۳۵۳ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. او از پدری تهرانی و مادری تبریزی متولد شده است و بزرگ شده تهرانسر و محله دریا میباشد.
پدرش سالها افسر نیروی دریایی بوده و در سال ۱۳۷۲ فوت کرده است. یک برادر به نام مهدی دارد که از او ۵ سال بزرگتر است و آهنگسازی میکند.
او در سال ۱۳۷۳ وارد دانشگاه شد و در رشته نقاشی به ادامه تحصیل پرداخت و در این رشته لیسانس گرفت .
کمربند مشکی کاراته دارد، بسیار مهربان و با گذشت است و مادرش را خیلی دوست دارد. بازیگری را با مجموعه طنز جنگ ۳۹، داریوش کاردان آغاز کرد.
از سال ۱۳۷۶ بود که برنامه گلها را ساخت و پس از آن حرف تو حرف، سپس در برنامه ۱۳۷۷، با مهران مدیری هم بازی شد،
سپس این چند نفر را کارگردانی کرد و ساخت که در بین مردم به نام هژیرها معروف شده بود. بعد از آن هم، زیر آسمان شهر را کارگردانی کرد.
مهران غفوریان در تاریخ ۱۳ دی ماه ۹۳ متاهل شد و چندی پیش از آن در برنامه تلویزیونی گلخانه خبر نامزدی اش را اعلام نموده بود.
مهران یک برادر بنام مهدی غفوریان دارد که البته چند سالی از او بزرگتر بوده و در زمینه ی موسیقی فعالیت دارد .

فیلم شناسی مهران غفوریان :

بیوگرافی مهران غفوریان

کارهای سینمایی مهران غفوریان

۱۳۹۳:مجرد ۴۰ ساله – شاهین باباپور
۱۳۹۲:کالسکه – آرش معیریان
۱۳۹۱:خواستگاری قلابی
۱۳۹۱:سر پیری معرکه گیری
۱۳۹۱:جا به جا
۱۳۹۰:نردبان چوبی
۱۳۹۰:شیطان در می زند
۱۳۸۹:من پلیس نیستم
۱۳۸۹:رفیق فابریک
۱۳۸۹:سه نفر روی خط
۱۳۸۹:پیتزا مخلوط
۱۳۸۸:بی ستاره
۱۳۸۸:شیر و عسل
۱۳۸۸:حلقه های ازدواج
۱۳۸۸:میش
۱۳۸۸:فوتبالی ها
۱۳۸۷:پرواز مرغابی ها
۱۳۸۷:توهم
۱۳۸۵:دختر میلیونر
۱۳۸۵:کلاهی برای باران
۱۳۸۵:زن بدلی
۱۳۸۳:انتخاب
۱۳۸۳:شارلاتان
مجموعه های تلویزیونی مهران غفوریان :

۱۳۹۳ در حاشیه – مهران مدیری
۱۳۹۳ سیگنال موجود است
۱۳۹۳ خاتون
۱۳۹۲ روزهای بد بدر – سعید آقاخانی
۱۳۹۲ شوخی کردم – مهران مدیری
۱۳۹۱ خانه اجاره ای
۱۳۹۰ چمدان
۱۳۹۰ خانه اجاره ای
۱۳۹۰ راه در رو
۱۳۸۸ زن بابا سعید آقاخانی
۱۳۸۸ عید امسال
۱۳۸۴ ارث بابام جواد رضویان
۱۳۸۲ ورود ممنوع ممنوع
۱۳۸۱ زیر آسمان شهر – سری سوم
۱۳۸۰ زیر آسمان شهر – سری دوم
۱۳۸۰ طبقه وسط مهران غفوریان
۱۳۷۹ گلهای ۷۹ مهران غفوریان
۱۳۷۹ تماشا ۷۹
۱۳۷۸ شب روباه
۱۳۷۸ گلهای ۷۸
۱۳۷۸ زیر آسمان شهر
۱۳۷۸ این چند نفر
۱۳۷۸ حرف تو حرف
۱۳۷۷-۱۳۷۸ عید آن سالها
۱۳۷۷ گلهای ۷۷ مهران غفوریان
۱۳۷۶ عروسی ۷۷
۱۳۷۶ گلهای ۷۶
۱۳۷۶ سلام سلام
۱۳۷۵ مسابقه پنچ
۱۳۷۵ فروشگاه
۱۳۷۳ لبخند سوم

منبع: بیوگرافی مهران غفوریان

بیوگرافی مهران غفوریان

 

بیوگرافی شهرام لاسمی

بیوگرافی شهرام لاسمی

نام و نام خانوادگی : شهرام لاسمی

متولد : ۲۶ آذر ۱۳۴۳

لقب : قلقلی

سمت : بازیگر

زندگی :

قلقلی یک شخصیت تلویزیونی است؛ که بجای حرف زدن، با ایما و اشاره مفاهیم را به مخاطبان خود که عموما کودکان هستند منتقل می‌کند.

شهرام لاسمی در ۲۶ آذر ۱۳۴۳ در تهران متولد شد. کار هنری را از تئاتر تلویزیونی «رؤیاهای احتکارالسلطان» آغازکرد و بعد از بازی در چند تله تئاتر، برای بازی در برنامه روتین خردسالان «بازی – شادی – تماشا» به گروهکودک و نوجوان شبکه ۲ دعوت شد و از همانجا شخصیت قلقلی توسط تهیه کننده و کارگردان آن شکل گرفت و حدود ۴ الی ۵ سال این کار روی آنتن بود. پس از آن اولین فیلم سینمائی را به کارگردانی تورج منصوری به نام «یک روز پرماجرا» (فیلم کوتاه) بازی کرد.
بعد از آن یک برنامه را که در غالب طنز بود به کارگردانی امیر سمواتی به نام نامه ها و جایزه ها کار کرد. پس از آن در فیلم سینمائی «اتل متل توتوله»به کارگردانی محمد جعفری به ایفای نقش پرداخت. ایشان همچنین در فیلم سینمائی «سه مرد عامی»به کارگردانی سیامک تقی پور نیز شرکت داشت.

بیوگرافی شهرام لاسمی

آقای شهرام لاسمی یک دختر و یک پسر دارد. او که معمولا کسی صدایش را نشنیده است، فقط در یک کار دوبلاژ اولین بار در برنامه «گل‌آموز» شبکه آموزش به جای یک عروسک مداد حرف زده‌است.

منبع:بیوگرافی شهرام لاسمی

بیوگرافی شهرام لاسمی

 

سیروان خسروی (زادهٔ ۴ مرداد ۱۳۶۱)، خواننده سبک پاپ، تنظیم کننده، آهنگساز ، صدابردار و ناظر ضبط ایرانی است. وی همچنین برادر بزرگتر زانیار خسروی، از خوانندگان سبک پاپ است.

زندگی نامه سیروان خسروی

سیروان خسروی در سال ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد و از سن ۱۱ سالگی به مدت چهار سال نزد اوی جونیو به آموزش موسیقی و کیبورد پرداخت. او از همان دوران نوجوانی با دیدن کارتون Lion King (شیر شاه) به موسیقی التون جان علاقه مند شد.
وی در ۱۶ سالگی زیر نظر کاوه یغمایی با اصول نوازندگی کیبورد و سبک راک آشنا شد. او مدتی بعد به همراه ۴ نفر از دوستان خود یک گروه راک زیر زمینی را تشکیل داد که در آن به اجرای قطعات گروه‌های مطرح راک نظیر Beatles، Pink Floyd، Dire straits و Police و… می‌پرداختند. او پس از یک سال همکاری در گروه از آنها جدا شد. سیروان همراه گروه کاوه یغمایی در دو کنسرت سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به عنوان نوازنده کیبورد در آن حضور داشت که این تنها اجراهای سیروان به عنوان نوازنده بر روی صحنه بوده‌است.

مهمترین عامل در وارد شدن سیروان به عرصه موسیقی حضور و آشنا شدن وی با مراحل ضبط آلبوم (مترسک) کاوه یغمایی بوده‌است. آلبوم مترسک محرک اصلی سیروان برای شروع آهنگسازی و بیان ایده‌ها و افکار موسیقی اش بود. سیروان از از سال ۱۳۷۹ در آلبوم‌های بسیاری از خوانندگان به عنوان صدابردار، ناظر ضبط، تنظیم کننده و آهنگساز حضور داشت تا اینکه پس از آشنایی با امید اطهری نژاد در سال ۱۳۸۰، مراحل تهیه اولین آلبوم شخصی خود با نام تو خیال کردی بری را شروع کرد و پس از اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۴ موفق به انتشار آن شد. با اینکه آلبوم تو خیال کردی بری فروش چشمگیری نداشت اما سیروان از اینکه توانسته بود سبک مورد علاقه اش را که تحولی در آهنگسازی، تنظیم، اجرا، میکس و مسترینگ بود به گوش مردم برساند راضی و خوشحال بود. با وجود عقیده اکثریت موزیسینها که در موسیقی ایران برای سبک وی شانسی قائل نبودند، با انگیزه بیشتر توانست به جایگاهی برسد که در حال حاضر اکثریت او را به عنوان بهترین تنظیم کننده ایران و یکی از محبوبترین خوانندگان می‌شناسند که کارهایش معمولا با استقبال عمومی روبرو می‌شود.

او در تابستان ۱۳۸۹ در فیلم سوت پایان نیکی کریمی در حضوری کوتاه در نقش خود ظاهر شد.
سیروان، مراحل ساخت دومین آلبوم خود با نام ساعت ۹ را از سال ۱۳۸۴ آغاز کرد و بعد از چهار سال آن را در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ منتشر کرد.
در اسفند ماه ۱۳۸۸ سیروان خسروی برای اولین بار کنسرت خود را برگزار کرد که با استقبال فوق العاده طرفدارانش مواجه شد. در سال ۱۳۹۰ وی با خواندن و تنظیم و آهنگسازی تیتراژ و موسیقی متن سریال ساختمان پزشکان سروش در بین عامه مردم شناخته تر شد. او از سال ۸۸ تا کنون درگیر کارهای نهایی آلبوم جدیدش با نام جاده رویاها است و هوادارانش بی صبرانه منتظر آلبوم جدیدش هستند.
در سال ۱۳۸۹ خواننده و آهنگساز مطرح ایرانی سیاوش قمیشی از سیروان به عنوان بهترین موزیسین ایرانی نام برد
در حال حاضر درگیر تولید آلبوم و آهنگهایی برای هنرمندانی نظیر شهاب رمضان , احسان خواجه امیری , محمدرضا فروتن و … میباشد.

بیوگرافی سیروان خسروی

از موفقترین همکاری های او با خوانندگان دیگر میشود به آهنگهای زیر اشاره کرد:

وایسا دنیا (رضا صادقی)
خاطره‌ها (معین)
یالا (مهدی اسدی)
طفره نرو (زانیار)
ریسک (زانیار)
عشق من باش (بهنام صفوی)
نمیدونم (احسان خواجه امیری)
حضور در تلویزیون
سیروان خسروی برای اولین بار در برنامهٔ ویژه تحویل سال ۱۳۹۱ به نام تحویل بهار با اجرای فرزاد حسنی در شبکه سوم سیما حاضر شد و همچنین آهنگ تیتراژ پایانی سریال ساختمان پزشکان را به صورت زنده اجرا کرد.

منبع: بیوگرافی سیروان خسروی

بیوگرافی سیروان خسروی

بیوگرافی مهرداد مزرعه

مهرداد مزرعه متولد ۱۳۶۵ در تهران است
صدا پیشه و دوبلر است

وی فارغ التحصیل لیسانس رشته زیست سلول ملکولی از دانشگاه آزاد واحد آشتیان است، پدرش اهل ضرابخانه تهران و مادرش اهل اراک است،از کودکی در پاسداران زندگی می کند.
مهرداد مزرعه متولد ۱۳۶۵ در تهران است
صدا پیشه و دوبلر است

وی فارغ التحصیل لیسانس رشته زیست سلول ملکولی از دانشگاه آزاد واحد آشتیان است، پدرش اهل ضرابخانه تهران و مادرش اهل اراک است،از کودکی در پاسداران زندگی می کند.
مشکل با معلمان + دبیرستان

شاید خیلی ها فکر کنند داشتن صدایی دخترانه در بین پسران دبیرستانی باعث عدم خود باور بینی و ضعف و معضلی حل نشدنی و دردسرساز برای فرد باشد

اما خوشبختانه در دبیرستانی درس خواندم و در محیطی بزرگ شدم که همه شرایطم را به خوبی درک کردند و برایم احترم خاصی قائل بودند، همکلاسی هایم من و جنس صدایم را دوست داشتند و بیشر اوقات سر کلاس درس کتاب فارسی را می خواندم، معلم ها نیز برخورد خیلی خوبی داشتند.
حوی ورود صدا به عابر بانک

بهمن سال ۸۷ بعد از اتمام سربازی وارد دانشگاه شدم

از طریق همخانه ام که در شرکتی کار میکرد برای تست دادن جهت صدا گذاری روی دستگاهای ATM به استودیو رفتم و به لطف خدا صدایم پذیرفته شد و هموطنان عزیزم هنگام مراجعه به خود پردازها با صدای من مانوس شدند.
ماجرای کلیپ پخش شده در فضای مجازی

یک شب با دوستانم برای گردش بیرون رفته بودیم، بک دفعه شوخی بچه ها باهم گل کرد و به خانوم هایشان زنگ زدند و من با آنها صحبت کردم، این شوخی باعث کدورت شد و خانوم های دوستانم فکر میکردند آنها با خانومی بیرون رفته اند، دعواها بالا گرفت و شوخی مبدل به درگیری جدی لفظی شد، از نظر موقعیت هر کدام از دوستانم در نقاط مختلف تهران زندگی میکردند و میسر نبو من به منزل تک تک انها بروم و موضوع را بری همسرانشان توضیح دهم

تنها کاری که می شد سو تفاهمات را برطرف کرد، این بود که دوستانم یک ویدیو از من تهیه کنند تا همسراناشان آنها را به منزل راه دهد، آن شب به خیر گذشت و دوستان به کانون گرم خانواده بازگشتن، سه روز بعد دوستانم یک به یک تماس می گرفتند و میگفتن مهرداد معروف شدی، باورم نمی شد این کلیپ در مدت کوتاهی دست به دست شود و تا این اندازه مورد استقال قرار بگیرد.
همراه با شهرت آرامش می خواهم

وقتی به شهرت رسیدم، زندگی ام از آن حالت خصوصی اش خارج شد و هر لحظه زیر ذربین هستم، در حال حاضر سعی میکنم تا همراه با این شهرت، آرامش زندگی را حفظ کنم، آرامش در زندگی برایم مهم تر از هر جیزی است حتی شهرت.
خندیدن و صبوری

یادم نمی آید کی عصبانی شده باشم، همه کسانی که از نزدیک با من آشنا هستند می دانند همیشه می خندم و از یکی از خصوصیات بارزم اخلاقی ام خندیدن و صبوری هست

در سربازی معاف نشدم

صدایم باهث نشد تا معاف شوم، در سال ۸۵ به خدمت اعزام شدم، سعی کردم در دوران سربازی صدایم را کلف تر کنم تا در محیط مردانه و نظامی به نوعی کم نیارم، دوران آموزشی ام را در تهران گذراندم

در خدمت فرمانده حمایتم کرد و برای اینکه مورد تمسخر قرار نگیریم در دفتر فرمانده خدمت کردم و خوشبختانه به خاطر صدای لطیفم مجبور نشدم در پست نگهبانی باشم چون ایست دادن صدای خشن و مردانه می خواند.
فعالیت ها

با شبکه تی وی پلاس کار میکم و در کنارش با شرکت های تبلیغاتی که تیزر می سازند همکاری میکنم با درخواست شرکت های مختلف که با من تماس میگیرد و اعلام میکنم که میخواهند روی پیغام گیرشان صدای من باشد، و خواندن کتاب های قصهو یا دکلمه و شعر همکاری میکنم

ورودو به حوزه دوبله و صداپیشگی

از طریق یکی از دوستام برای تست صدا معرفی شد

وقتی برای تست صدا زنگ زدم، آقایی که پشت خط بودند گفتن خانوم محترم شما باید حضوری به استودیو تشریف بیارید، وقتی گفتم من آقا هستم، اصلا باور نکردند، تا اینکه حضوری رفتم و تست دادم و به سمت صدا پیشگی هدایت شدم تا به صدایم بهای بیشتری داده شود.
آشپزی و غذای مورد علاقه

بیوگرافی مهرداد مزرعه

غذای سنتی به خصوصی قورمه سبزی را بیشتر از غذاهای دیگر می پسندم

به خوردن غذاهای گیاهی بسیار علاقمندم، اهل آشپزی هستم و ته چین را بهتر از سایر غذاهای طبخ میکنم، با نوشیدن دمنوش ها میانه خوبی دارم و همیشه گل گاو زبان را برای تقویت آرامش و بهبود ضربان قلبم استفاده میکنم

موسیقی مورد علاقه

موسیقی های سنتی و پاپ را خیلی دوست دارم و همیش به صدای استاد بنان و استاد شجربان گوشی می دهم آرامش خاصی می رسم

منبع: بیوگرافی مهرداد مزرعه

بیوگرافی مهرداد مزرعه

 

بیوگرافی مهدی طارمی

بیوگرافی و زندگینامه مهدی طارمی

نام:مهدی مهدی طارمی

نام خانوادگی:طارمی

تاریخ تولد:۱۳۷۱/۴/۲۷

محل تولد:بوشهر

تاهل:مجرد

پای تخصصی :راست

بازیکن تیم :پرسپولیس

شماره پیراهن :۹
مهدی طارمی در۲۷ تیر ماه سال ۱۳۷۱ در بوشهر متولد شد.
او بازیکن تیم ملی فوتبال است و در اردیبهشت ۱۳۹۳ به باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران پیوست. او همچنین سابقهٔ بازی در تیم های شاهین بوشهر و ایرانجوان بوشهر را دارد.

نخستین درخشش او در پرسپولیس در تاریخ ۲ آذر ۱۳۹۳ و در ۷۹مین شهرآورد تهران مقابل استقلال بود که در آن پرسپولیس با نتیجهٔ ۲–1 به پیروزی رسید. او در آن بازی دیدنی گلی نزد، امّا به عنوان یک بازیکن تعویضی نقش موثّری در گل اوّل داشت و با پاس حساب شدهٔ او محمّد نوری گل اوّل و مساوی پرسپولیس را به ثمر رساند.
شادی پس از گل مهدی طارمی درمقابل النصر عربستان

وی در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ و در حضور بیش از ۱۰۰۰۰۰ هزار تماشاگر ورزشگاه آزادی تهران با به ثمررساندن تک گل بازی از روی نقطهٔ پنالتی با یک ضربهٔ چیپ مقابل النصر عربستان در مرحلهٔ گروهی لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۵ و خوشحالی خاص اش پس از گل، به یک قهرمان در بین تماشاگران پرسپولس بدل شد.
طارمی درباره این گل و شادی پس از آن می گوید:

توپ را برداشتم گفتم مادر دعایم کن شرمنده نشوم. حتی یکی از بچه ها که یادم نیست کدام بود به من گفت دیوونه بازی درنیاری چیپ بزنی. گفتم اتفاقاً می خواهم چیپ بزنم. نقشه چیپ را از چند روز قبل کشیده بودم.دو شب قبل از بازی یکی از دوستانم منزل ما بود. داشتیم با هم نقشه می کشیدیم چه کار کنیم لطف عربستانی ها را تلافی کنیم! (خنده) گفتم یا باید با قیچی برگردان گل بزنم یا اگر پنالتی شد چیپ بزنم. آنهایی که باید بدانند منظورم چه بود، می دانند. یادمان نرود من هم یک ایرانی هستم. کسی حق ندارد به هموطن من توهین و جسارت کند.
جایزه مهدی طارمی برترین مهاجم لیگ ایران

بیوگرافی مهدی طارمی

طارمی ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ برای اولین بار به تیم ملی ایران توسط کیروش دعوت شد.طارمی در جشن برترین های لیگ برتر چهاردهم (۹۳–94) به عنوان برترین مهاجم لیگ ایران انتخاب شد. او در این مراسم در چهار رشته از جمله مرد سال فوتبال ایران که قاسم حدادی فر موفق به دریافت آن شد، کاندیدای دریافت جایزه بود.
لوسیانو ادینهو، سجاد شهبازاده و مهدی طارمی، ۳ مهاجمی بودند که نامزد دریافت جایزه برترین مهاجم فصل گذشته انتخاب شدند و در نهایت مهدی طارمی به عنوان برترین مهاجم فصل گذشته انتخاب شد. طارمی جایزه خود را از عابدینی دریافت کرد.
او نخستین بازی ملی خود را در یک بازی دوستانه در برابر ازبکستان در سال ۲۰۱۵ انجام داد. او در سومین بازی ملی خود پایش به گلزنی باز شد و در چارچوب مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ دو بار برابر گوام گلزنی کرد.
طارمی در چهارمین بازی ملی خود نیز درخشان ظاهر شد و در جریان پیروزی سه بر صفر بر هند، با سماجت خود یک پاس گل برای آندرانیک تیموریان ساخت و گل سوم را نیز به ثمر رساند. او در پنجمین بازی ملی خود برابر عمان اولین کارت زرد خود را دریافت کرد.

منبع:بیوگرافی مهدی طارمی

بیوگرافی مهدی طارمی

بیوگرافی شهاب مظفری

بیوگرافی شهاب مظفری

بیوگرافی شهاب مظفری

شهاب مظفری خواننده و آهنگساز جوان متولد ۷ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ می باشد و ۲۹ سال سن دارد.

تحصیلات : وی با رشته کامپیوتر وارد دانشگاه گردیده است و همزمان با تخصیل خود در همان اوایل در زمینه موسیقی فعالیت نمود.

ساز حرفه ای او پیانو ست که از کودکی یادگیری آن را آغاز کرد. و مضاف بر آن ، گیتار کلاسیک نیز، از سازهای دیگری ست که مسلط است.

شهاب اولین اهنگ خود را در سال ۱۳۸۷ به نام از وقتی رفتی منتشر نمود که مورد توجه همگی قرار گرفت اما بعد از آن با انتشار کارهای احساسی دیگر توانست به خوبی شناخته شود و هواداران زیادی را بدست آورد به طوری که صفحه اینستاگرام او بیان گر این موضوع می باشد و دارای حدود ۷۰۰ هزار فالور است !

وی در سال ۱۳۹۶ جزو خوانندگان مجاز گردید و برای پخش آثار خود مجوز دریافت نمود.

شهاب مظفری اولین کنسرت رسمی خود را در سال ۹۶ ( ۱۴ و ۱۵ و ۲۳ تیرماه) در ۶ سانس برگزار کرد و هر ۶ سانس هم به طور کامل بلیط هایش فروخته شد.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

بیوگرافی شهاب مظفری

مظفری درباره فضای عمدتاً آرام و عاشقانه آثارش و این‌که فعالیت در این فضا نوعی سیاست کاری است یا جزئی از کاراکتر شخصی‌اش، گفت: «این فضا به هیچ عنوان کاراکتر من نیست. ولی این حال و هوا، خودم و درونم را آرام می‌کند. احساس می‌کنم با این نوع خواندن آرامش خاصی به من دست می‌دهد. مخاطبین من هم با این شکل خواندن من مأنوس شده‌اند و به خوبی توانسته‌اند با آن ارتباط برقرار کنند.

البته در همین قطعه «منو ترکم نکن» سعی کرده‌ام کمی فضا را بشکنم و نمی‌دانم چه بازخورد و نتیجه‌ای خواهم گرفت. همه این‌ها در اتاق فکری که با دوستان در موسسه «آراد» تشکیل شده بررسی خواهد شد و در تصمیم گیری‌های بعدی ما تأثیر خواهد گذاشت.»

منبع:بیوگرافی شهاب مظفری

بیوگرافی شهاب مظفری